یهـ پناهگاهـ محکمـ و رویایی


by : x-themes

بهـ نامـ او

ببخشید دیشبـ ساعتـ سهـ نصفـ شبـ

بهتونـ اسـ دادمـ

تو لپـ تاپـ مامانمـ داشتمـ twilight چهار رو میدیدمـ

همهـ چراغها خاموشـ بود

از اونـ جایی کهـ از دیدنـ فیلمـ بدونـ صداشـ حالـ نمیکنمـ

و علاوهـ بر اونـ

میخوامـ زبانمـ همـ خوبـ شهـ

هندزفری گذاشتهـ بودمـ

انصافا" جلوهـ های ویژهـ فیلمـ خیلی خوبـ بود

بچهـ بلا داشتـ بدنیا می اومد

و ادوارد ناچار شد خودشـ بچهـ رو بدنیا بیارهـ

چونـ گرگینهـ ها حملهـ کردهـ بودند

و دکتر کارلایلـ نبود

تو اونـ شرایط قلبـ بلا ایستاد

و سمـ ادوارد کهـ باعثـ میشد

بلا تبدیلـ بهـ خونـ آشامـ بشهـ

و از مرگـ نجاتـ پیدا کنهـ

اثر نکرد

شرایطی بود برای خودشـ

منمـ هنوز با قضیهـ ی مرگـ کنار نیومدمـ

البتهـ میدونستمـ

بلا خونـ آشامـ میشهـ

ولی یهـ سری تاثیرها روی احساسـ آدمهـ

نهـ منطقـ آدمـ

برای همینـ توجیهشـ نمیشهـ کرد

تو چنینـ شرایطی، فقط یهـ چیز رو بخاطر میارمـ

یهـ پناهگاهـ محکمـ و رویایی

کهـ همیشهـ تو حالـ و هواهای خاصمـ بهشـ پناهـ میبرمـ

حتی خیالـ در آغوشتونـ بودنـ بهمـ آرامشـ میدهـ

رویای منـ! تنهامـ نذارید!

 




†ɢα'§ : <-TagName->
برچسب:, |- مبهم -|

ϰ-†нêmê§